دانش اگر در ثريا هم باشد مرداني از پارس بدان دست خواهند يافت!

۵ اسفند ۱۳۸۹

جواد نوري

(چاپ شده در شماره ۳۲ گونش - فروردين ۱۳۸۶)

اواخر سال 1385، شاهد چاپ و توزيع اسكناسهاي 50000 ريالي در كشور بوديم. صرف نظر از جنبه اقتصادي و افزايش تورم با ورود چنين اسكناس درشتي به چرخه اقتصادي كشور، طرح روي اين اسكناس عجيب نيز جاي بحث بسيار دارد. البته مشكل داشتن اسكناس ها در ايران امري جديد ودور از انتظار نيست؛ ولي شايد اين اسكناس جنجالي ترين اسكناس تاريخ ايران باشد .

بر روي اين اسكناس و روي تصوير نقشه ايران و در قسمتي كه محل زندگي عربها، فارسها، ****ا، ***ا وكردهاست، حديثي منسوب به پيامبر اسلام به چشم مي خورد: «دانش اگر در ثريا هم باشد مرداني از سرزمين پارس به آن دست خواهند يافت1». اين حديث (كه هر روز چندين بار به هنگام ورود و خروج از دانشگاه در دو طرف سردر و جلوي ساختمان پانزده خرداد نيز چشممان را مزين مي كند) را مي توان از دو جنبه بررسي كرد: 1- صحت و يا سقم حديث 2- فلسفه چاپ اين حديث بر روي اسكناس.



* صحت و يا سقم حديث:

پيامبر اسلام از طرف خداوند مآموريت داشت تا «همه جهانيان» را به سوي خداوند يكتا بخواند، وهيچ ترجيحي بر نژاد يا قوم خاصي در اين راه وجود ندارد. در حقيقت يكي از اصليترين تعليمات اديان الهي و دين مبين اسلام، مبارزه با هرگونه نژادپرستي و تعصب ورزي است. در آيه 13 سوره حجرات مي خوانيم: «يا ايها الناس ان خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقيكم ان الله عليم خبير» يعني «اي مردم، ما شما را از مرد و زني آفريديم، وشما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايي متقابل حاصل كنيد و در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بي ترديد، خداوند داناي آگاه است».پس قرآن با هر ملاكي جز تقوا در مقايسه انسانها مخالف است، ديده مي شود كه حديث مذكور در تناقض آشكار با اين آيه شريفه است. امام رضا (ع) مي فرمايد: «آنچه را به ما منسوب كنند اگر مخالف قرآن است نپذيريد2.«

همچنين در كتاب نهج الفصاحه (چاپ پانزدهم سال 1360 صفحه 148 ترجمه ابولقاسم پاينده) آمده است::

«.... از جمله حديث ها كه سياق درست دارد و يك كلمه ي آن را تحريف كرده اند آن حديث است كه به تاييد هوش و ايمان پارسي نژادان آورده اند كه اگر ايمان(يا علم) به ثريا بودي مردمي از اهل پارس بدان رسيدندي.

و اين از تحريفات شعوبيان است كه در قدح و مدح غير عرب كوششي داشتند, اصل حديث كه بخاري و مسلم و ترمدي در باب تفسير آورده اند چنين است كه راوي گويد: ما نزد پيغمبر بوديم كه سوره جمعه بيامد آيه اول را كه وصف بعثت وي در ميان اميان است بخواند و به آيه ي دوم رسيد كه وصف به هدايت نپيوستگان است. يكي گفت آنها كه به ما نپيوسته اند كيانند؟ و پيامبر(كه سؤال بي جا را خوش نداشت) در جواب او سكوت كرد آنگاه دست بر سلمان فارسي كه در ميان حاضران بود نهاد و گفت اگر ايمان به ثريا بودي مردمي مانند اين بدان رسيدندي.

متن حديث اين است و گويي شعوبيان كه غالبا غير عرب بوده و سليقه كافي براي جعل حديث تمام نداشتند» مردمي مانند اين« را تحريف كرده به جاي آن »مرداني از پارس« نهاده اند و هم در روايت ديگر براي مزيد تفضيل »ايمان« را به »علم« بدل كرده اند كه به نظر ايشان در عرصه ي مفاخره با عرب اعتبار »علم« از »ايمان« بيشتر بوده است, اما روح حديث از اين دو تحريف بيزار است......»

همچنين نقل اين حديث در مراجع شيعه و سني از راوياني است كه جزو راويان ضعيف محسوب مي شوند. حال چاپ چنين حديث نامطمئني بر روي اسكناسهاي كشوري كه ادعاي پرچمداري اسلام را دارد, چه معنا و مفهومي مي تواند داشته باشد؟



از طرف ديگر اين حديث طبق برهانهاي عقلي نيز قابل قبول نيست. قطعا پيامبر اسلام بر انسجام جامعه اسلامي تلاش مي كرده و هيچگاه سخني نمي گويد و عملي انجام نمي دهد كه موجب برتري دادن و در نهايت ايجاد كينه و نفرت بين ملتهاي مسلمان شود. يعني اصلا به علت معصوم بودن پيامبر اكرم (ص), ايشان هيچگاه سخني نمي گويد كه در تضاد با قرآن باشد، چرا كه او خود نمود عملي قرآن است. ثانيا چون پيامبر (ص) معصوم است، زبان او جز به حقيقت باز نمي شود، پس اگر پيامبر ميخواست سخني درباره دستيابي به ثريا بگويد ؛ مي گفت: «اگر دانش در ثريا باشد، مرداني (و البته زناني) از .... به آن دست خواهند يافت» چون نه Nasa در سرزمين پارس است و نه سازمان فضايي روسيه.



* فلسفه چاپ اين حديث بر روي اسكناس:

مطلب ديگري كه ذهن را به خود مشغول ميدارد اين است كه با فرض جعلي نبودن حديث مذكور، چاپ آن بر روي اسكناسهاي كشوري كثيرالمله كه بيش از پنجاه درصد شهروندان آن فارس نيستند، چه توجيهي مي تواند داشته باشد؟

اگر منظور طراحان اين اسكناس از كلمه دانش در اين حديث، فناوري هسته اي باشد, آيا دستيابي به فناوري هسته اي فقط كار دانشمندان فارس است و دانشمندان غير فارس ايران هيچ نقشي در آن نداشته اند؟(كه البته اگر مسئولان سازمان انرژي اتمي ايران را بشناسيم همه چيز روشن مي شود.) آيا غير فارسها همه افرادي امي و بي سواد هستند و بايد منتظر باشند تا فارسها برايشان از ثريا دانش بياورند؟ طرح اسكناس هاي هر دولت، حكايت از سياستهاي پيش روي آن دارد. آيا اين سياستي است كه در قبال اقوام غير فارس ايران اتخاذ شده است؟

همانطور كه مي دانيد، سال 1386 از طرف  رهبري، سال «اتحاد ملي» و «انسجام اسلامي» نام گذاري شده است. بي شك چاپ چنين حديثي بر روي اسكناس هاي همان سال ؛كه شايد يكي از پرمصرفترين اشياء جامعه باشد و چشم مردم هر روز به آن مي افتد؛ خطر بزرگي براي هدفي چون «اتحاد ملي» محسوب مي شود و در تناقض فاحش با آن است، همچنين با ايجاد تفرقه بين مسلمانان، انسجام اسلامي نيز زير سؤال مي رود. آيا ميتوان هدفي را انتخاب كرد و در راه عكس آن قدم برداشت؟



بؤلوم : آزربايجان یازار : bozkurt 0 باخیش